گوش هایم در پی نجوای اوست
من دل از کف داده و بی دل شدم
چون دلم پرمی کشد بر بام دوست
دلا گر درد تو دوری یار است
به آن خو کن که درمانش محال است
نازنین دلدارم
دل من طاقت دوری تو را کی دارد؟
مهربان غمخوارم
دیدهام ناز تو را کم دارد
باغبان جانم
میوههای دل من حال رسیدن دارد